یادش بخیر آن رویای فراموش نشدنی
یادش بخیر آن ترنم زیبای جویبار
یادش بخیر آن شقایق های وحشی که بر کوهساران روییده بودند
و یادش بخیر آن عشق زیبای میان من و تو
چقدر پاک بود و چقدر دلپذیر
چقدر بی ریا بود و چقدر تنها
در کنار جویبار خروشان زندگی پیمان بستیم که با هم بمانیم و نرویم
قسم خوردیم که قلبمان را به کس دیگری هدیه ندهیم
و پرستوی عشق را در قفس طلایی قلبمان محبوس کنیم
قسم خوردیم که هر روز برای پرستویمان آب و دانه ببریم و او را بزرگ کنیم
قسم خوردیم که لبهایمان تنها برای صدا کردن هم گشوده شود
و جویبار محبتمان را تنها به سوی یکدگر هدایت کنیم .
ولی افسوس
افسوس که پرستوی کوچک من در قفس طلایی دوام نیاورد و مرد
افسوس که لبهایم برای پیدا کردن راه پرواز به سوی پرستو از هم گشوده شد
افسوس که جویبار خروشان زندگیم به برکه ای کوچک تبدیل شد
و افسوس که شقایق های قلبم پرپر شدند و پژمردند .
افسوس ....... افسوس ......
و تو ای عشق من
مرا ببخش برای همیشه
( اهواز- 12/8/75 )
سلام .فرنوش هستم از وبسایت احساسات دات کام ! اگه عزیزی رو دارین که می خواین صداتونو به گوشش برسونید بیاید سایت ما . در ضمن می تونید به گمشده هاتون از سایت ما پیام بدین . برای وبلاگتون هم ابزار های جدید و بی همتا آماده کردیم . قربان شما - فرنوش