شبانگاهیم تمناهای وصالم در قطره قطره حضور تو محو می گردد. ای تو که از تبار ماهی و مهتاب ای تو که از دنیای رویایی و شبتاب ای صدای دریا ای نوای رویا ای دورترین حادثه در تنهایی من تمام هستی ام تمام نیازم و تمام صداهای گمگشته در گلویم را در بغض فروخورده تو فریاد می زنم باشد که ، نیم نگاهی به هذیان های ذهن خسته ام گشاینده بالهای رویایی آرزوهایم گردد. (اهواز- 19/02/79 ) |