چه آسان پایان می بخشند.
به همان سادگی که آغاز می دهند.
سپس،
به دنبال سرنوشت خود می روند .
تا روزی دیگر
که باز شروعی دهند یا پایانی.
و در این میان
تنها من هستم و کوله باری از خاطرات تلخ و شیرین .
تنها من هستم و اسمی حک شده بر پیشانی ام .
تنها من هستم و دروغ هایی که تا ماهها تکرار می شوند .
خسته شده ام .....
ای کاش پایانی بر زندگی ام بود .
" اهواز- 1101/80 "
تلاشی کن
حرکتی، کوششی.
برای اثبات سخنانت .
برای یاری من .
برای حفظ زندگیمان .
تنهایم ....
دستانم خالیست .....
دستانت را به من ده
کمکم کن
کمکت می کنم .
زندگیمان در منجلاب نابودی ست .
ولی افسوس...
افسوس
که تو تنها نظاره گر نابودی آنی.
" اهواز - 11/01/1380"