-
نیاز
یکشنبه 23 فروردینماه سال 1388 09:06
بسی تاریکی را نظاره کرده ام بسی قاصدک به هوا پراکنده ام بسی بذر امید به خاک پاشیده ام بسی باران اشک به شوره زار هستی روان ساخته ام . دیر زمانی است که با پاهای برهنه در صفحه روزگار زندگیت در حال دویدنم . دیر زمانی است که در کنج آرزوهایت رنگ غبار را تجربه کرده ام . دیر زمانی است که در لحظات تنهاییم مزه شور اشک را چشیده...
-
یادوار
یکشنبه 23 فروردینماه سال 1388 08:48
با تو گریستم ای ابر بهاری با تو پریدم ای مرغ آسمانی و همانند اشکی لرزان بر کوچه های تنهایی فرو چکیدم . ( اهواز 04/11/72 )
-
به نام حق
یکشنبه 23 فروردینماه سال 1388 08:43
سلام به همه دوستان . من به پیشنهاد یک دوست تصمیم گرفتم از امروز نوشته هایم را در این وبلاگ بنویسم .در ابتدا قصد داشتم ناگفته های جدیدم را بنویسم ولیکن دیدم اگر گریزی به گذشته بزنم شاید بهتر باشه . من از سال 72 شروع به نوشتن کردم . اگر چه اکنون که به آنها می نگرم انها را بسیار کودکانه و ابتدایی می بینم ولیکن سادگی انها...